شنیده اید که می گویند:
پشت
هر مرد بزرگ، زنی بزرگ
ناپلئون بناپارت
راستی، زنی با تحمل فقر وبدبختی
وازدست دادن پسرش را چه می نامند
­؟؟؟

Saturday, February 11, 2012

حوا نارویی و روشنفکری زن بلوچ


حوا نارویی مسول روابط عمومی شهرداری پیشین است و شهامت و جسارتش در طرح مسائل زنان و دختران بلوج، چنانکه رازگو بلوچ اشاره داشت ما را به یاد فروغ فرخزاد شاعره ایرانی و خالق شعر ماندگار " ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" می اندازد.
امشب که داشتم پرونده مربوط به زن بلوچ را می بستم حیفم آمد از نوشته های قابل تامل "حوا نارویی" در وبلاگ آبگینه بدون نظر ، نقد و تامل رد شد. حوا نارویی مسول روابط عمومی شهرداری پیشین است و شهامت و جسارتش در طرح مسائل زنان و دختران بلوج، چنانکه رازگو بلوچ اشاره داشت ما را به یاد فروغ فرخزاد شاعره ایرانی و خالق شعر ماندگار " ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد" می اندازد. هنر خانم نارویی در این است که با طرح خود جوش موضوعات و مسائلی که سالها بود دیگران غیر بلوچ و به قصد طعنه و مسخره طرح می کردند را با ادبیات و سبک خاص خودش طرح کرده است . موضوعاتی که هنوز در جامعه ما تابوست مانند: آزادی و اختیار عمل در داشتن حجاب ، تغییر در جامعه زنان بلوچ و..... برای اینکه مطلب بیشتر خودش را نشان دهد نکته هایی را از نوشته های ایشان انتخاب کردیم و به بحث کشیدیم.
1- در مطلب " دگرگونی در سایه تلاش " به این امر اساسی بدرستی اشاره داشته است که " ایجاد تغییر نیاز به شهامت دارد" نکته ای که بدرستی طرح گردیده است. واقعیت این است که عامل انسانی در تغییرات اجتماعی بسیار مهم است. هر چند ساختارهای اجتماعی از قبل تعین یافته اند و در بسیاری از مواقع جبر ساختار است که رفتار ما را تعیین می کند اما واقعیت امر این است که ما روزانه می توانیم ضمن اینکه با ساختارها کار می کنیم آنها را به شکل دلخواهمان تغییر دهیم.
2- در یاداشت " برباد رفتگان " از یک پدیده زشت در جوامع قبیله ای که جامعه بلوچ ما نیز جزئی از آن است یاد کرده است. پدیده شوهر دادن دخترکان کم سن و سال . باید بپذیریم که هر انسان با هر جنسیتی که باشد برای رسیدن به جایگاهی که خود تصمیم بگیرد که آن هم مستلزم رسیدن به یک سن عقلانی است باید حداقل بالای 18 سال باشد . خانم نارویی در این یاداشت از دختران کم سن و سالی روایت می کند که به اجبار خانواده اشان به عقد مردان مسنی درآمده و چه مشکلاتی که برایشان پیش نیامده بود. هر چند خوشبختانه با تغییر نگرش در جامعه ما با چنین مواردی به ندرت روبرو می شویم اما همان یک موردش اگر اتفاق بیفتد فاجعه است.
3- مساله دیگر مورد اشاره خانم نارویی " مساله دختران ازدواج نکرده و یا به اصطلاح ایشان دختران ترشیده " است. واقعیت این است که به ازای هر 100 دختر 105 پسر متولد می شود. اما بدلیل جنگها ، تصادفات و حوادث ناشی از کار نسبت جنسی به نفع زنان بالا می رود. در این حالت بسیاری از زنان و دختران بدون شوهر باقی می مانند. مکانیسم ها یا راه حلهای متعددی برای به تعادل رساندن وجود دارد. فقهای سنی تعدد زوجات توسط مردان را توصیه می کنند. فقه شیعه صیغه را راه حل این مساله می داند. اما براستی با توجه به اینکه الگوی خانواده از سنتی به مدرن و از خانواده گسترده بطرف خانواده زن و شوهر و تعدادی فرزند پیش می رود راه حل فقهای اهل سنت می تواند راهکار دراز مدتی باشد. ورود به این بجث سخن را به درازا می کشاند اما یک نکته مهم می تواند بحث ما در این بند را پایان دهد. زن هم حق زیستن را دارد ، زن هم نیازهایی دارد که باید به آن پاسخ داده شود.
4- در یاداشت" سیب دزد" که اشاره دارد به داستان مشهور مذهبی خوردن میوه ممنوعه - سیب- توسط آدم و حوا. که بر طبق تفاسیر مذهبیون با وسوسه حوا صورت گرفته است. واقعیت این است که خیلی از جفاهایی که بر علیه زنان صورت می گیرد با توجیه شرعی است. اگر از تعدد زوجات بنالند به سنت رجوع می شود . اگر از ازدواج در سن کم گلایه شود باز به سنت ارجاع داده می شود اگر بر تعداد زیاد موالید اعتراضی باشد باز به روایات مذهبی استناد می شود. براستی مگر زمانه ما با زمانه صدر اسلام یکی است شرایط اجتماعی ما یکی است . تکنولوزی ، رشد علم با ۀآنزمان اصلا" قابل قیاس است. پی بی زحمت از شریعت توجیه نیاورید.
در این نوشته در مورد محکومیت زن و جرم آن اینگونه نوشته شده است:
یافتم آری یافتم جرمم چیست ؟ حتمأ سیب دزدی از بهشت است . خدا به خاطر
آفرینش چنین بنده ای از بالا دستی ها توبیخ شده و حکم بریدند که آن سیب دزد
ناقص کجاست ؟ باید تا آخرالزمان محکوم شود ، بازهم معلوم نیست که سیب را
من دزدیدم یا کسی دیگر ولی گناهش به پای من نوشته شد.
4- در یاداشت دو قسمتی «حجاب سر و تراشیدن صورت» تاریخچه ای از سیر حجاب در ایران آورده و به نکته ای ظریف اشاره داشته است. از لحاظ شریعت هم بی حجابی و هم تراشیدن ریش در مردان حکمشان تقریبا" یکی است اما چرا " ریش" توانست نباشد اما حجاب به اجبار تبدیل شد شما را ارجاع می دهم به نوشته شان اما نظر ایشان جالب بود.و ایشان مانند بسیاری دیگر معتقد است که حجاب با آزادی و اختیار انسانی زیباست نه با اجبار.
5- زیباترین نوشته ایشان در مورد پیرزنی بنام «شربانو» است. شربانوها در جامعه ما کم نیستند کافی است شما در ایرانشهر به اطراف کلات سر بزنید و امثال شربانو را ببینید که برای گذران معیشت التماستان می کنند که سبزی بخرید یا در خاش دستفروشهای بازار را ببینید که بعد از رونق افتادن نان محلی بساط ساده دستفروشی شان پهن است. من از یکطرف از ورود زنان و دختران به اجتماع و مدیریت یک کسب و کار بی نهایت لذت می برم اما اعتقاد دارم اگر کاری صورت ندهیم دختران و زنان امروز ما هم که به سن شربانو برسند وضعیت بهتری نخواهند داشت. توانمندی زنان و دختران ما یک الویت است هر کدام گوشه ای از کار را بگیرید.
هر چند نوشته های ایشان را می پسندم اما اعتقاد دارم که برای پر بار شدن هر چه بیشتر مسائل مربوط به زنان جدا از نگاه ادبی و حقوقی نگاهی بسیار جامعه شناسانه به بحث می تواند مفید باشد که کمتر در نوشته های ایشان دیدیم. بهرروی برای این بانوی بلوچ درود می فرستیم.
Source: http://www.ganjamin.blogfa.com/post-80.aspx

Tuesday, February 7, 2012

ﺍﺯﺩﻭﺍﺝﻫﺎﻓﺎﻣﻴﻠﻲ ﻭﻃﺎﻳﻔﻪ


ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻱ: ﺩﺭﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥﺍﻛﺜﺮﺍﺯﺩﻭﺍﺝﻫﺎﻓﺎﻣﻴﻠﻲ ﻭﻃﺎﻳﻔﻪﺍﻱﺍﺳﺖﻭﻧﺎﻣﺰﺩﻱﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻴﺸﺘﺮﺍﺯﺯﻣﺎﻥ ﺑﭽﮕﻲﻭ ﺑﻪﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻮﻟﺪ ﺩﻭﻧﻮﺯﺍﺩ)ﺩﺧﺘﺮﻭﭘﺴﺮ(ﺻﻮﺭﺕﻣﻲ ﮔﻴﺮﺩﻭﺑﻪﺍﺻﻄﻼﺡﻧﺎﻑﺑُﺮﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺩﺭﻫﻨﮕﺎﻡﺗﻮﻟﺪﺩﺧﺘﺮﻱﺍﮔﺮﺯﻧﻲﭘﻮﻝﻭ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩﻧﺎﻑﺑﺮﻣﺎﻣﺎﺭﺍﺩﺍﺩﺑﺪﻳﻦﮔﻮﻧﻪ ﺍﻋﻼﻡﻧﺎﻣﺰﺩﻱﭘﺴﺮﺵﺑﺎﺩﺧﺘﺮﺁﻧﻬﺎﺭﺍ ﻣﻲﻛﻨﺪﺍﻣﺎﺍﻣﺮﻭﺯﻩﺍﻳﻦﺭﺳﻢﺩﻳﮕﺮﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭﻧﺎﻣﺰﺩﻱ ﺑﺪﻳﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺳﺖﻛﻪﻣﺜﻼﻛﺴﻲﻛﻪﻣﻲﺧﻮﺍﻫﺪﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻱﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻱﻛﻨﺪﻣﻌﻤﻮﻻﭘﺪﺭ ﺧﻮﺩﺭﺍﭘﻴﺶ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺩﺧﺘﺮ ﻣﻲ ﻓﺮﺳﺘﺪ ﻭ ﺍﺯﺍ ﻭﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﻛﻨﺪ

Monday, February 6, 2012

زن بلوچ … زن مهرباني


زن سرزمين آفتاب
زن سرزمين ليلي
زن سرزمين ترانه و خورشيد
زن گون ….زن بنه…. زن درختان گز
زن گدان هاي سياه بلند
زن پايداري در حمله بي رحم شن
زن بلوچ … زن مهرباني
زن صبوري کوير لوت و برهوت
زن خارهاي بيابان
زن شوريده دلي و عاشقي و شور و شيدايي
زن موسم بادهاي شور
زن لبهاي شور … بوسه هاي شور
زن بلوچ … شهسوار گجرش را
در سرزمين تاکهاي انگور در غبار گم کرد
فقط به جرم مهرباني هاي بي حد شور شور !
? گدان = چادر = خيمه که در اطراف بلوچستان به جاي خانه استفاده مي شود
? گجر = مرد بيگانه غير بلوچ